زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم

دلم می گیرد

دیگر بهانه نمی گیرم
فقط
دلم می گیرد وقتی
در‌ گیر واگیر ِ این دنیا
دلت
گیر ِ دیگری شده است


"مصطفی زاهدی"

 

از کتاب: دست هایش بوی نرگس می داد