-
آتش عشق ...
پنجشنبه 25 اسفند 1401 20:19
آتش عشق اگر در دل ما خانه نداشت عمر بیحاصل ما این همه افسانه نداشت
-
دریا عمیق است تنهایى، عمیق تر
پنجشنبه 8 دی 1401 09:23
دریا عمیق است تنهایى، عمیق تر دستت را بده با هم دست و پا بزنیم پیش از آن که غرق شویم . "شهاب مقربین"
-
چه حالی میدهد دستت به دستِ یار بگذاری(شهرادمیدرى)
پنجشنبه 24 آذر 1401 11:51
چه حالی میدهد دستت به دستِ یار بگذاری قراری خیس در بارانِ گندمزار بگذاری مرا دعوت کنی تا باغِ عطرآگینِ فیروزه به برگِ هر درختی شعری از عطار بگذاری بهشت و شُرشُرِ رود و کباب و آتش و دود و اجاقی چاق و قلیانِ دوسیبی بار بگذاری نسیمت تخت و ابرت رخت و مویت لخت و رامت بخت به پایت رقصِ خلخال و به دستت تار بگذاری پیانو از...
-
دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است
دوشنبه 7 آذر 1401 13:06
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق - آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است فهم این رندی برای اهل معنا سخت...
-
مرا غافلگیر کن
چهارشنبه 25 آبان 1401 20:41
بیا یک ماه عاشق هم شویم. بعد، دوباره به سر کار خود بر می گردیم. و فقط به هم سلام می کنیم. مثل دیروز. اگر موافقی.. وقتی همه به خانه شان برگشتند؛ حوالی همین پرسه های هر روزه منتظرم بمان.... من معنای این نگاه مردد را، نمی فهمم. لطفا یک بار دیگر، در لحظه ای که نمی دانم؛ با بوسه ای مرا غافلگیر کن. "نیلوفر لاری...
-
مرا هزار امید است - سیمین بهبهانی
سهشنبه 24 آبان 1401 11:19
مرا هزار امید است و هر هزار تویی! "سیمین بهبهانی"
-
به جای شعر
یکشنبه 22 آبان 1401 10:34
شاید الان کنار تو بودم اگر به جای اینهمه شعر از کلمات طنابی بافته بودم ... "مریم ملک دار"
-
کاش چون پاییز بودم - فروغ فرخزاد
یکشنبه 22 آبان 1401 10:27
کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد آفتاب دیدگانم سرد می شد آسمان سینه ام پر درد می شد ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد وه، چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم ... "فروغ...
-
خنده ات - یغما گلرویی
یکشنبه 22 آبان 1401 10:20
آرزو می کنم خنده ات تنها به عادت مرسوم عکس گرفتن نبوده باشد و تو خندیده باشی در آن لحظه از ته دل چرا که خنده تو جهان را زیبا می کند... "یغما گلرویی"
-
مهمان ناخوانده ...
چهارشنبه 19 مرداد 1401 20:52
. تکیه زدم به صندلی و سوسوی غریب شهر با غمی بی پایان تو بر تخت خوابیدی با موهای تراشیده و لبخندی سرد قطرات زندگی بر دست های تو و تیک تاک ساعتی که مرگ را برای تو هدیه آورده است شب سرد و تلخی ست سکوت سهمگینی فضا را دربرگرفته است ضربان قلب تو دیگر طاقت این جدال را ندارد تو رفته ای و غمت موهایم را سفید دلم را تنگ قدم را...
-
شب فرصتی فوق العاده ایست...
چهارشنبه 19 مرداد 1401 20:50
. شب فرصتی فوق العاده ایست برای اندیشیدن به صورت زیبای تو به آهنگ صدای تو و به خنده های بی بدیل ت به چشمان جادویی تو که انگار پل زده به کهکشانی دیگر و منتظرم هر لحظه از جهانی دیگر مهمانی به سراغ مان بیاید شب که باشد و سکوت تنها تو به خاطرم آیی شهرام حاجتی
-
دلبر شیرین
چهارشنبه 19 مرداد 1401 20:45
نشسته در حیاط و ظرف چینی روی زانویش اناری بر لبش گل کرده سنجاقی به گیسویش قناری های این اطراف را آسیمه سر کرده صدای نازک برخورد چینی با النگویش اگر یاس امین الدوله بودم می توانستم کمی از ساقه هایم را ببندم دور بازویش مضاعف می کند زیبایی اش را گوشوار آنسان که در باغی درختی مهربان را آلبالویش خسوف ماه رخ داده ست یا بالا...
-
سینه ام دکان عطاری است
چهارشنبه 22 تیر 1401 22:53
. سینه ام دکان عطاری است دردت چیست؟ شنبلیله، رازیانه، شاهی و گشنیز هل و آویشن، نبیذِ سرخِ شور انگیز ... سینه ام دکان عطاری است دردت چیست؟ تو اگر جسمت بهاران است اما جان تو پاییز ! عازم مسجد سلیمانی و لیکن می رسی تبریز عاشقی تو عاشقی تو من برای عاشقِ بی کس ! برای عاشق بی چیز راه رفتن گریه کردن زیر باران می کنم تجویز...
-
با همه ی بی سر و سامانی ام
دوشنبه 9 خرداد 1401 02:43
با همه ی بی سر و سامانی ام باز به دنبال پریشانی ام طاقتِ فرسوده گیم هیچ نیست در پیِ ویران شدنی آنیم دلخوش گرمای کسی نیستم آمده ام تا تو بسوزانی ام آمده ام با عطش سال ها تا تو کمی عشق بنوشانی ام آمده ام بلکه نگاهم کنی عاشق آن لحظه ی توفانی ام ماهی برگشته ز دریا شدم تا تو بگیری و بمیرانی ام حرف بزن ابر مرا باز کن دیر...
-
زندگی چقدر زیباست
چهارشنبه 21 اردیبهشت 1401 08:30
دیدم، خودم دیدم، پروانه قشنگی هی در گلوی من میرقصید. من داشتم برای یک ستاره ترانه می خواندم. دیدم، خودم دیدم، یک قناری قشنگ، از آن همه آواز، تنها حنجره ترا نشانم می داد. زندگی چقدر زیباست "ری را" دیروز نامه عزیزی از شیراز آمد نامه اش، زبان شقایق بود. انگاری هرواژه، باورکن! هر واژه به واژه دیگر عاشق بود. عجیب...
-
شوق دیدار توام هست - فریدون مشیری
چهارشنبه 17 فروردین 1401 14:28
شوق دیدار توام هست چه باک به نشیب آمدم اینک ز فراز به تو نزدیک ترم، می دانم یک دو روزی دیگر از همین شاخه لرزان حیات پرکشان سوی تو می آیم باز دوستت دارم بسیار هنوز. "فریدون مشیری"
-
از در درآمدی - سعدی
جمعه 17 دی 1400 23:20
از در درآمدی و من از خود به در شدم گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم او را خود التفات نبودش به صید من من خویشتن اسیر کمند نظر شدم "سعدی"
-
صدای تو - شاملو
شنبه 22 آبان 1400 10:15
نگاه از صدای تو ایمن می شود چه مومنانه نام مرا آواز میکنی ... "احمد شاملو"
-
بامت بلند باد
سهشنبه 18 خرداد 1400 09:25
بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است. "فاضل نظری"
-
بخند...
دوشنبه 4 اسفند 1399 23:53
قلمرو موسیقی قلب است جایی که تو راه می روی همه آهنگ ها از موهای تو به آسمان می رسد، بخند.
-
تو آن شعر محالی
دوشنبه 13 بهمن 1399 20:45
و تو آن شعر محالی که هنوز با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام چشم بگشای و مرا باز صدا کن " ای عشق " که من از لهجه ی چشمان تو شاعر بشوم و تو را سطر به سطر و تو را بیت به بیت و تو را عشق به عشق ... شاید این بار تو را پیش تو با مرگ خود آغاز کنم ... "حمید مصدق"
-
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را - کاظم بهمنی
یکشنبه 14 دی 1399 23:11
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین کرده عقب می ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را ... مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد مادرم تاب ندارد غم...
-
از دیدار تو بازمیگردم
سهشنبه 9 دی 1399 10:36
از دیدار تو بازمیگردم با دستهایی که در دستهایام جا ماندهاند و حرفهایی که در دهانام ... از دیدار تو بازمیگردم با چشمهایی، که راه خانه را بازنمیشناسد کسی در رگهایام راه میرود کسی در قلبام میایستد و در جیبهایم دستیست که بوی ِ عشق میدهد ... در آیینه نگاه میکنم تو را میبینم از: مریم ملک دار
-
من پیشگوی فاجعه بودم - احسان افشاری
پنجشنبه 27 آذر 1399 00:36
من پیشگوی فاجعه بودم دیوانه ای که غار خودش بود در سالنی به وسعت هستی تنها در انتظار خودش بود دانلود دکلمه فوق العاده این اثر متن کامل در ادامه ------------------------------------------------------------------------ شاعر در این زمانهی تنها دلشورهی تمامِ قرون است در سرزمینِ ماه گرفته ساعت همیشه راس جنون است آن سوی...
-
دلتنگی یعنی فکر کردن به پرواز - عباس معروفی
پنجشنبه 27 آذر 1399 00:04
دلتنگی یعنی فکر کردن به پرواز به خندههای بیدلیلت در راه خانه نگاههای "مال خودمی"ات در جمع دلتنگی یعنی کش رفتن آدامس جویده ات و غوطهور شدن در طعم لب هات دلتنگی یعنی چشمهای تو امشب سرخ بود و چشمهای من خیس ... "عباس معروفی"
-
از هزاران زنی که فردا....
دوشنبه 24 آذر 1399 13:29
لازم نیست دنیادیده باشد همین که تو را خوب ببیند دنیایی را دیده است از میلیونها سنگ همرنگ که در بستر رودخانه بر هم میغلتند فقط سنگی که نگاه ما بر آن میافتد زیبا میشود تلفن را بردارشمارهاش را بگیر و ماموریت کشف خود را در شلوغترین ایستگاه شهر به او واگذار کن از هزاران زنی که فردا پیاده میشوند از قطار یکی زیبا و...
-
نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده ام
دوشنبه 24 آذر 1399 00:05
ماه من! نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده ام فرسنگ ها هم که دور باشی هوایت که به سرم بزند می نشانمت کنار رویا هایم دست های دلواپسم را قفل می کنم به بودنت.. "تو" همان جان منی که گاهی می رسی به لبهایم... "ناشناس"
-
بانوی قشنگم - عباس معروفی
دوشنبه 17 آذر 1399 23:44
بانوی قشنگم من همیشه مستم لبهای تو مخفف شرابهای دنیاست چکیدهی کامروای انگور که قطره میشود نقطهی هستی مرا میچکاند داغی که بر دلم مانده است من این نخورده با خندههای تو مست بیهوده نیست که در کلمات میچرخم نارنجی نقطهها همه ردی از بوسههای توست ... "عباس معروفی"
-
تو را حس میکنم
شنبه 15 آذر 1399 23:35
اینجا همین جا نزدیک همین تنفس بى خواب تــو را طـورى نزدیک به لمسِ هـوا حس مى کنم که گنجشک تشنه، عطـرِ باران را. "سیدعلی صالحی"
-
دوست داشتنت را
جمعه 14 آذر 1399 18:55
دوست داشتنت را از سالی به سال دیگر جابهجا میکنم انگار دانشآموز مشقاش را در دفتری تازه پاکنویس میکند جابهجا میکنم ... صدایت عطرت نامههایت و شمارهی تلفن و صندوق پستی ات را می آویزمشان به کمد سال جدید و ... اقامت دائمی در قلبم را به تو می دهم ... "نزار قبانی "