زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم
زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم

خنده ات - یغما گلرویی

آرزو می کنم خنده ات
تنها به عادت مرسوم
عکس گرفتن نبوده باشد
و تو خندیده باشی
در آن لحظه از ته دل
چرا که خنده تو
جهان را زیبا می کند...

"یغما گلرویی"

تماشایت می‌کردم - یغما گلرویی

تماشایت می‌کردم با چشمانی که
لهجه ی بوسه داشتند...

 

"یغما گلرویی"

هرگز نگو خداحافظ!

هرگز نگو خداحافظ!

خداحافظی با تو

سلام گفتن به در به دری هاست

و در آغوش کشیدن

تمام تنهایی ها،

ترس ها،

سرگشتگی ها...

هرگز نگو خداحافظ!

خداحافظی با تو،

منجمد شدن قلب هجده ساله ای ست

که نام تو را آواز می داد

به تپیدن های خود...

 

در الوداع هر دیدار

پی واژه ای می گردم

به جای خداحافظ،

تا با آن بباورانم به خود

که دوباره دیدنت محال نیست!

حرفی شبیه می بینمت،

تا بعد،

به امید دیدار...

حرفی که نجاتم دهد

از هراس دوباره ندیدن تو!

به من که عمری

لبریز بوده ام از سلام های بی جواب

هرگز نگو خداحافظ...

 

"یغما گلرویی"

 

کلیدی به من بده


کلیدی به من بده
برای گذشتن از
زخم زبان ها
برای عبور از دری
که پایان در به دری های من باشد...
کلیدی به من بده
برای غلبه بر قفل ها
قبض ها
بغض ها...
بگذار برای تو
بگذرم
از روزمره گی زنده گی
تو که آن سوی آتش باشی
سیاوش شدن
کار دشواری نیست!


یغما گلرویی