چشمه های خروشان ترا می شناسند
موجهای پریشان ترا می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی جوابی
ریگ های بیابان ترا می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران ترا می شناسند
از نشابور با موجی از لا گذشتی
ای که امواج طوفان ترا می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان ترا می شناسند
کاش من هم عبور ترا دیده بودم
کوچه های خراسان ترا می شناسند
قیصر امین پور
دختر ِ فردوسی! از مشرق انار آورده ام
یک سبد شاتوت ِ ســرخ ِ آبدار آورده ام
نازدخت ِ پیرهن طوسی ِ طوس ِ باستان!
مخمــل ِ رنگیــن کمـــان ِ زرنگار آورده ام
دست ِ باد است این که دارد میزند بر در کلون
همزمان با سـاز ِ باران، من سه تار آورده ام
سرد ِ سرد است آتشی روشن کن از خندیدنت
هیمه هیمه بوســـه های ِ بی شمــار آورده ام
دم کن از چای ِ بخارا استکانی، خسته ام
قند ِ ایران ِ کهـــن از قندهــــار آورده ام
نیستم از گزمه های ِ غزنوی، آسوده باش
شاعـــری تنهایـــم و جان را قمار آورده ام
سی پر ِ سیمرغ از سی سال رنج ِ پارسی
چند بـــرگ ِ شاهنــامـه، شاهکار آورده ام
زابلستانی، تهمتن زاده ای، بهمـن رخی
چشمه ای رویین تن از اسفندیار آورده ام
جای ِ هر بیتی که دینار ِ طلایش نقره شد
سهــم ِ بابا زر از انگــــور ِ خمـــار آورده ام
تا پس از این ها بگردم دور ِ قد و قامتت
کهکشانی عشق بر روی مدار آورده ام
از هزار و چند سال ِ بعد برگشتم قدیم
یک دل ِ جا مانده در گرد و غبار آورده ام
خشتی از دیوارتان ترسم که بردارد ترک
بر در ِ چوبــی تان از بس فشار آورده ام
می پذیری بعد از این یار ِ وفادارت شوم؟
این غزل را هم به رسم ِ یادگار آورده ام
شهراد میدری
پدرم هرگز ما را نزد و همواره تنبیهات خلاقهای در کف داشت . مثلاً اگر فحش بد میدادیم، باید میرفتیم و دهانمان را سه بار زیر
شیر آشپزخانه میشستیم و اگر فحش خوب میدادیم، یک بار. من روزهای پرفحش کودکیام را یادم است که هر چند دقیقه یک
بار بالای روشویی مستراح ایستادهام و دارم آب میگردانم توی دهانم. همزمان، نبردهای مرگباری را هم یادم است که بین خواهران
و برادرانم به راه میافتاد و میادینی که کم از رینگ خونین نداشت. ادامه مطلب ...
یک بار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد.
پس نگو،نگو که رویای دور از دسترس خوش نیست.قبول ندارم.گرچه به ظاهر جسم خسته است،ولی دل دریایی است،
تاب و توانش بیش از اینهاست.
دوستت دارم ...
و تاوان آن هرچه باشد، باشد...
شاعر : امینه دریا نورد
با صدای استاد پرویز پرستویی
من مهــــر تو بر تارک افلاک نهم
دست ستمت بر دل غمناک نهم
هر جا که تو بر روی زمین پای نهی
پنهان بروم دیده بر آن خاک نهــــم
من ذره بدم از همــــه بیشم کردی
پس مانده بدم از همه پیشم کردی
درمان دل خــــــــــــراب و ریشم کردی
سرمستک و دستک زن خویشم کردی
مولوی