زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم
زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم

صبوری

 دارم هی پا به پای نرفتن صبوری می‌کنم 

صبوری می‌کنم تا تمام کلمات عاقل شوند 

صبوری می‌کنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود 

صبوری می‌کنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه،‌ تا سراغِ همسایه ... 

صبوری می‌کنم تا مَدار، مُدارا، مرگ ... 

تا مرگ، خسته از دق‌البابِ نوبتم 

آهسته زیر لب ... چیزی، حرفی، سخنی بگوید 

مثلا وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت! 

...

تا تو دوباره بازآیی 

من هم دوباره عاشق خواهم شد!


"سیدعلی صالحی"