زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم
زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم

برای محبوبم


برای محبوبم

همان که در تمام آهنگ ها

شعرها

فیلم های عاشقانه

عطر حضورش را حس کرده ام 


مجبوبم

مردی 

اینجا

به اندازه تمام سالهای نبودنت 

حرف دارد



محبوبم 

هیچگاه نحواستم کسی را شبیه تو کنم 


تو همان تجربه ناب عاشق شدنی


تو همان عطر گل های سرخ باغچه ی 

مادربزرگی 

که تا عمق جان نفوذ کرده


ش.ح

یک نفر برای همیشه

ادم باید یک نفر را داشته باشد که شب های زیادی را به خاطرش گریه کرده باشد. 

حالش بد شده باشد. از دلتنگی تا مرز خفگی پیش رفته باشد. بسته بسته سیگار 

دود کرده باشد. مست کرده باشد.مشت کوبیده باشد به دیوار که چرا دنیا این همه خر است. که چرا همه چیز این جوری ست و جور دیگری نیست. حسرت بخورد که چرا فلان چیز را نگفته است، چرا فلان جا را با او نرفته، چرا فلان کار را نکرده، فلان چیز را نخورده. هی حسرت بخورد، هی حسرت بخورد و سینه ش بالا پایین شود از نفس های عمیقی که دنیا را به آتش می کشد.


ادم باید یک نفر را داشته باشد که توی تمام آهنگ هایی که گوش می دهد پیدایش کند، توی تمام شعر ها و داستان هایی که می خواند. به هر جا نگاه کرد و با هر کسی نشست و به هرکجا که سفر کرد و توی هر مهمانی ای که پا گذاشت، ته دلش تکان بخورد که اگر بود چقدر همه چیز بهتر بود. چه قدر همه چیز رنگ بهتری داشت. چقدر لبخند ها واقعی تر بودند. چقدر دنیا دوست داشتنی تر بود.

 

ادم باید یک نفر را داشته باشد و سال ها منتظرش باشد که یک روزی بالاخره می اید و او هرگز نیاید. هرگز نیاید و تو را در خیالبافی های شبانه ت تنها بگذارد. تو را با حرف های نگفته و بغل های خالی ت تنها بگذارد. تو را با بالشت خیس و چشم های پف کرده از انتظار تنها بگذارد. تو را با خواب های ندیده و ته سیگارهای دود شده تنها بگذارد.آدم باید یک نفر را داشته باشد که تنها ارزویش این باشد که روزی ، فرقی نمی کند ده سال بعد یا سی سال بعد، فرقی نمی کند تنها باشد یا تشکیل خانواده داده باشد، آنگونه که باید، در آغوشش بگیرد و خوشحال باشد از این که بعد از سال ها، بعد از این همه نبودن هنوز می تواند توی چشم هایش نگاه کند واز ته ِته دلش بگوید :

" دوستت دارم."

آدم باید یک نفر را داشته باشد. یک نفر را برای همیشه داشته باشد...