زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم
زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم

چشمه های خروشان تو را می شناسند



چشمه های خروشان ترا می شناسند

موجهای پریشان ترا می شناسند


پرسش تشنگی را تو آبی جوابی

ریگ های بیابان ترا می شناسند


نام تو رخصت رویش است و طراوت

زین سبب برگ و باران ترا می شناسند


از نشابور با موجی از لا گذشتی

ای که امواج طوفان ترا می شناسند


اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد

چون تمام غریبان ترا می شناسند


کاش من هم عبور ترا دیده بودم

کوچه های خراسان ترا می شناسند


قیصر امین پور