دلتنگمچون تک درخت خانه ِمان که بهاری از برای خود نمی بیندچون کوچه ای تاریک که سالهاست عابری از آن گذر نکرده استچون سنگی که حتی کودکی خردسال آن را به تیپا از خود دور نمی کندچون برگی اسیر در دستان بی رحم بادچون خودم تنها...."ش.ح"
دلتنگم
چون تک درخت خانه ِمان که بهاری از برای خود نمی بیند
چون کوچه ای تاریک که سالهاست عابری از آن گذر نکرده است
چون سنگی که حتی کودکی خردسال آن را به تیپا از خود دور نمی کند
چون برگی اسیر در دستان بی رحم باد
چون خودم تنها
....
"ش.ح"