زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم
زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم

تو چیز دیگری بودی

این همه شعر نوشتم...

آنچه می خواستم نشد.

زمزمه کردم

ورد خواندم

فریاد کشیدم...

نشد آنچه می خواستم.

پاره کردم

آتش زدم

دوباره نوشتم...

نشد.

 

تو چیز دیگری بودی،

بگو تو را که نوشت

که سرنوشت مرا

کاغذی سیاه کرد؟!

 

"شهاب مقربین"
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.