زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم
زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم

زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است

زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست 

زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست 

رود دنیا ، جاری ست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود ، آمده ایم

قصه آمدن و رفتن ما تکراری است

....

زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر

زندگی ، جمع طپش های دل است

زندگی ، وزن نگاهی ست ، که در خاطره ها می ماند

زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است

سهم من ، هر چه که هست

من به اندازه این سهم نمی اندیشم

....

زندگی شاید ،

شعر پدرم بود ، که خواند

چای مادر ، که مرا گرم نمود

< لبخند برادرم ، هنگام وداع >

زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم

زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست

لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

زندگی...

اینکه زندگی گاه اینقدر تلخ

اینقدر عبث می شود

مرا سخت میترساند

...

راهی نیست

فردایی نیست

در پس این همه رنگ

هم آوایی نیست

 ....


هنگامه رفتن است


ش.ح