زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم
زخمه بر دل

زخمه بر دل

باشد که قدری بیاسایم

از در درآمدی - سعدی

از در درآمدی و من از خود به در شدم

گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم

 

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود بدیدم و مشتاق‌تر شدم

 

او را خود التفات نبودش به صید من

من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

 

"سعدی"

علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد

مگر لیلی کند درمان

غم مجنون شیدا را...


سعدی

عشق را آغاز هست انجام نیست


خوشتر از دوران عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست انجام نیست



این شعر زیبا را با صدای استاد علیرضا قربانی بشنوید.دانلود


شب فراق......

شب فراق که داند که تا سحر چند است


مگر کسی که به زندان عشق، دربند است



بگفتم از غم دل، راه بوستان گیرم


کدام سرو به بالای دوست، مانند است




پیام من که رساند به یار مهرگسل


که برشکستی و ما را هنوز پیوند است

 


قسم به جان تو خوردن، طریق عزت نیست


به خاکپای تو که آن هم عظیم سوگند است

 


که با شکستن پیمان و برگرفتن دل


هنوز دیده به دیدارت، آرزومند است  


 

ز دست رفته نه تنها منم در این سودا


چه دستها که ز دست تو بر خداوندست



فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست


بیا و بر دل من بین که کوه الوند است


 

سعدی

عشق در دل ماند و یار از دست رفت

عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان! دستی، که کار از دست رفت
ای عجب گر من رسم در کام دل!
کی رسم؟ چون روزگار از دست رفت
بخت و رای و زور و زر بودم، دریغ!
کاندر این غم، هر چهار از دست رفت
عشق و سودا و هوس در سر بماند
صبر و آرام و قرار از دست رفت
گر من از پای اندرآیم گو درآی
بهتر از من صدهزار از دست رفت!
بیم جان کاین بار خونم می‌خورد
ور نه این دل چند بار از دست رفت
مرکب سودا جهانیدن چه سود؟
چون زمام اختیار از دست رفت
سعدیا! با یار عشق آسان بود
عشق باز! اکنون که یار از دست رفت
سعدی 
با آوازاستاد عزیز محمد رضا شجریان :